از ميان نامه های رسيده:
 

این چند خط را تقدیم به پیکار جویان تهران، شیراز، مشهد و سراسر ایران  می کنم. البته  این نه شعر است و نه نثر، زیرا که نه من شاعرم و نه نویسنده بلکه آه دل زجر کشیدگانی چون خودم، خشم در گلو مانده جان فشانان است. این چند خط را در نخست برای اینکه کمی آرام بگیرم،نوشتم ولی شاید شما عزیزان را نیز به کار آید. کرم شبتاب گفت: گرچه نور من ضعیف است، ولی بالاخره  شاید که بچه آهوئی در حال گذر باشد.

عکس روزنامه ی مبارزه مردم خیابان

 

سینه سرخ!

ای که بر سینه ات نشست تیر دژخیمان

خونت پاشیده شد بر سنگفرش خیابان

با خروش زحمت و کار در آمیخت

جرئت شد، حرکت شد

با نگهبانان سرمایه درآویخت.

آری آری

 خونت پرچمی  در دست میلونها انسان

اقشاء گر سبز و سفیدانِ حیله گر و شارلاتان

 

سرخی خونت، آری سرخی خونت ،

 ای دوست ای رفیق  نا شناخته ی من

 از دل شب سیاه خواهد گذشت

تیرگی ها را خواهد شکافت

به فردای روشن

فردای رهائی انسان خواهد پیوست

 

شما پلیدان حریص و طماع،

شما ای زالو صفتان،

شما کرنش کنندگان بر بارگاه سرمایه

 بنگرید، با چشمان دریده تان

بشنوید، با گوش های نا شنوای تان

که چه  سان خروش در گلومانده اش،

فریاد میلیون ها  مبارز میدان شد.

در شهر و روستا پیچان،

 بشارت دهنده ی پیروزی فردا ی  به فلاکت افتادگان

لبخند شد، پاشید بر روی کودکان کار، کودکان خیابان

هراس عمامه به سران، وحشت سرمایه داران شد.

 

ای که پیکر به خون کشیده ات رمز مبارزه ی پایدار

تا نابودی، آری نابودی ستم و اشتثمار

تا رهائی، رهائی کارگر از کار

 

ای که نام نا نوشته ات ماندگار در روزکاران

فریاد با خون از حلق جهیده ات

تشکل کارگر، برابری زن و مرد

قیام مسلخانه فردای روشن!

رهائی از جهل، رهائی از ستم حاکمان

هان هان!

 تو اکنون

به من بگو به من بگو

آیا قاتلانت جرئت نگاه بر روی  کودکانت را دارند؟

می دانم می دانم که خشم بروز نداده ات

آتشی خروشان خواهد شد

بساط ظلم را خواهد سوزاند

نوید جهانی نو را به آیندگان خواهد داد

مسلسل در دستان پینه بسته از کارِ صدها ساله کارگران خواهد شد

اطمیان داشته باش، اطمینان دارم

 که فردا، نام تو در گذرگاه های  هر کوی و برزن

جاری خواهد شد، سدها را خواهد شکست

پیروزی را به خانه های زخم خوردگان،

این بی چیزان روزگار خواهد برد.

 

 نام نا نوشته ات ماندگار در روزگاران

فریاد با خون  ازسینه جهیده ات

بیرق سرخ پیکارهای امروز و فردا یان

حزب کارگران، شادی کودکان نا شاد روزگاران

مسلسل قیام  توده های  رنج و کار، درفردای روشن.

 

حمید قربانی

29/3/1388